خاتم کاری ، هنری اصیل (2)
خاتم کاری
صنايع دستي به عنوان گنجينه اي از تفکر، فرهنگ و تمدن قومي، تلطيف کننده فضاي بي روح و خشن زندگي صنعتي و ماشيني است و به همين دليل نبض تپنده سبد کالاهاي اقتصادي، فرهنگي - هنري خوانده مي شود. در اين رهگذر ايران از نظر تنوع رشته ها در مقام نخست و به لحاظ جايگاه عرضه محصولات در رتبه سوم جهاني قرار دارد.
صنايع دستي ايران، ثمره ذوق و هنر ايرانيان طي سده هاي متوالي است. تحولاتي که در اوضاع اقتصادي، اجتماعي و صنعتي جامعه ما پديد آمده به بسياري از حرفه هاي مرتبط باصنايع دستي نقش حاشيه اي داده يا به طور کلي آنها را منسوخ کرده است.
اين فنون و هنرها با وجود آن که در حاشيه توليدات کشور قرار گرفته اند، اما قابليت کسب درآمدهاي ارزي و ريالي بيشتر را پيدا خواهند کرد. مشروط بر آن که مسوولان از بازاريابي، برگزاري دوره هاي آموزشي نظام مند و تهيه متون لازم براي ارتقاي کمي و کيفي توليدات صنايع دستي حمايت کافي به عمل آورند.
تدوين متون آموزشي يکي از ضروريات توسعه و بهبود وضعيت هنرهاي دستي در ايران است. متاسفانه درحال حاضر محتواي اکثر کتب و مقاله هايي که در اين زمينه نوشته شده به ذکر تاريخ و توصيف هنرها بسنده کرده و متون آموزشي کمتر در ميان آنها به چشم مي خورد. واژه هاي رايج و تخصصي اين حوزه ها نيز فقط براي اهل فن آشناست و عموم مردم، حتي فرهنگ نويسان اطلاع زيادي در مورد آن ندارند.
همانگونه که مي دانيم صنايع دستي به لحاظ ارزآوري از اقلام مهم صادراتي کشور است. از طرفي به گفته خانم نادرنژاد مدير روابط عمومي سازمان صنايع دستي ايران در حال حاضر 2/5 ميليون نفر به طور مستقيم در رشته هاي مختلف صنايع دستي مشغول به کارند و تخمين زده مي شود که حدود 10 ميليون نفر نيز به طور غيرمستقيم در اين حوزه کار مي کنند. جا دارد با توجه به اين قشر عظيم با شناسايي و زير پوشش قرار دادن آنان و ايجاد مجتمع هاي صنايع دستي و بازاريابي و حمايت از صادرات توليدات در راه شکوفايي اقتصادي و در رشته هاي صنايع دستي گام برداريم.
خاتم يکي از هنرهاي زيبا و فاخر دنياست. هنر آراستن سطح اشياي چوبي به صورتي شبيه موزاييک با مثلث هاي کوچک دو پهلو برابر و سه پهلو برابر از جنس عاج، چوب هاي مختلف، استخوان و فلزات گوناگون.
هنر خاتم در طول پيدايش و تکامل خود سينه به سينه و از استاد به شاگرد و از پدر به پسر انتقال يافته و خواه ناخواه با تغييراتي به شکل امروزي درآمده است. در اين نقل و انتقال ها چه بسا رموز و اسرار کار که از ميان رفته و چه افسانه ها که جاي واقعيت را در اين فن گرفته است.
اوستا اکبر سالهاست که با اين هنر زندگي کرده است. او که از کودکي در کنار پدرش به آموختن هنر خاتم پرداخته در مورد اين هنر زيبا مي گويد: اين هنر دو مرحله دارد. 1- خاتم سازي که شامل عملياتي از قبيل طراحي خاتم، تهيه مواد ومصالح و برش مصالح اوليه ترکيب و ايجاد گل و در نهايت ساخت قامه (جسم مکعب مستطيلي شکل داراي ميانگين طول 40 سانتي متر و عرض 10 سانتي متر و قطر 3 سانتي متر از چوب يا خاتم) و برش آن و تهيه لايه خاتم است.
2- خاتم کاري که شامل طراحي زيرسازي، طراحي چسباندن لايه هاي خاتم بر روي زيرکار، پرداخت و جلاکاري اشياي خاتم کاري است.
او مي گويد: زمان آغاز اين هنر، آشکار نيست و آنچه درباره آن گفته مي شود بيشتر با افسانه همراه است. ولي به نقل يکي از برجستگان خاتم سازي اين هنر به شيوه امروزي قبل از صفويه و در عهد استيلاي ايلخان مغول بر ايران و به دنبال پيدايش رابطه مستقيم بين ايران و چين; به ايران راه يافته است. برخي ديگر از محققان نيز معتقدند که خاتم کاري در دوره ديلمان در ايران و در شهر شيراز پايه گذاري شد و در عصر صفويه به اوج شکوفايي رسيد، زيرا از طرفي حمايت حکومت از هنرمندان و از ديگر سو ايجاد روابط بازرگاني با کشورهاي دور و نزديک به گسترش هنر خاتم کمک کرد.
اوستا اکبر مي گويد: در ايران پيش از ظهور اسلام گونه اي خاتم سازي رواج داشته و شيوه کار آن چنين بوده که از چوب يکرنگ مکعب هايي به اضلاع چهار ميلي متر مي بريدند و با طرح هاي گوناگون روي صفحه اي نصب و ميخکوب مي کردند و اين شيوه تا چند قرن پس از اسلام هم متداول بوده است.
او ادامه مي دهد: در حال حاضر منبري خاتم کاري شده با اين روش در مسجد جامع عقيق شيراز وجود دارد که بيش از هزار سال از زمان ساخت آن مي گذرد.
خاتم ابتدا از کنار هم قرار گرفتن مثلث هاي بزرگ شکل مي گرفت و رنگ چوب هاي مصرفي بيشتر سياه يا سفيد بود ولي به تدريج ذوق و سليقه ايراني ظرافت کنوني را جانشين زمختي پيشين نمود و تنوعي در رنگ هاي آن به وجود آورد و رنگ هاي قرمز، سبز، آبي و زرد را به آن افزود و به جاي روي و قلع که قبلا به کار برده مي شد و هيچ جلوه و جلايي نداشت، از فلز برنج بهره گرفت.
Comments
Post a Comment